جهاد
 
هم چیز در سایت تفریحی و تخصصی
در این وبلاگ در تمام مطالب از جمله زندگینامه ها اس ام اس عکس اخبار جالب بازی فيلم اینترنت و ....

 

جهاد

 

مثنوى مردان جنگ

به نام خداوند مردان جنگ‏

كه كردند بر دشمنان عرصه تنگ‏

به نام خداوند ياران دين‏

زشك رسته مردان اهل يقين‏

به نام يلان محمد (ص) نژاد

كه شد شورشان غبطه‏ى گردباد

على صولتانى كه در خون شدند

به يك نعره از خويش بيرون شدند

به نام غيوران زهرا (س) نسب‏

زخود رستگان به حق منتسب‏

حسن (ع) مذهبان صبور آمده‏

مى زهر نوشان آن ميكده‏

خراباتيان حسين (ع) آشنا

گرفته به كف رايت كربلا

اگر دم فرو بندم از ذكرشان‏

رها نيستم يكدم از فكرشان‏

من و ياد ياران كه سر باختند

ولى بر ستم گردن افراختند

سحرگاه اعزام يادش بخير

و «گردان» گمنام يادش بخير

لباسى كه خاكى‏تر از خاك بود

ولى چون دل عاشقان پاك بود

الهى به مستان بربط شكن‏

به مردان طوفانى خط شكن‏

الهى به «گردان زيد و كميل»

دليران چون رعد و طوفان و سيل‏

به آنان كه بى‏پا و سر آمدند

شهيد از ديار خطر آمدند

به مفقود و جانباز و ايثارگر

كه شد تيغشان بر عدو كارگر

به مردان در كنج محبس قسم‏

به «والفجر و بيت‏المقدس» قسم‏

به دلتنگى «كربلاى چهار»

به ياران گمگشته و بى‏مزار

به «فتح‏المبين» و به «فتح‏الفتوح»

به طوفان، به كشتى، به دريا، به نوح‏

به «مرصاد» و مردان مرگ آفرين‏

منافق ستيزان تيغ آتشين‏

به آنان كه پروازشان تا خداست‏

مرا بر خدا و ولى التجاست‏

هلا تا نپرسى ز سربازى‏ام‏

كه من كشته‏ى عشق «خرازى»ام‏

خوشا «باكرى» با دل عاشقش‏

كه رگبار بستند بر قايقش‏

خوشا همت «حاج همت» خوشا

خوشا شور و شوق شهادت، خوشا

خوشا فهم «فهميده‏ى» نوجوان‏

كه بى‏قدر بودش تمام جهان‏

خوشا شور «قربانعلى عرب»

گه رقص مرگ و جنون و طرب‏

كه «فهميده» را ديد در قتلگاه‏

ز نارنجك آن دم كه ضامن كشيد

به زير زره‏پوش خود را فكند

گوارايى شهد خون را چشيد

و «خرازى» انگار عباس بود

كه شد قطع دستش به ميدان رزم‏

شبى نيز سوى خدا پر كشيد

شد اين گونه جاويد آن كوه عزم‏

به كارون و اروند تا پل زديم‏

گذشتيم از خويش تا رزمگاه‏

در آن سوى، دشمن كمين كرده بود

پراكنده چون ابرهاى سياه‏

چو طوفان وزيديم و بر هم زديم‏

ز خار و خسان خواب و آرام را

خليج از تب و تاب ما موج زد

نوشتيم با خون سرانجام را

خطر بود و شط بود و غواص‏ها

سلاحى به جز عشق و ايمان نبود

ز نيزارها بى‏صدا رد شديم‏

صدايى به جز صوت قرآن نبود

خدا يار مردان درد آشناست‏

كه جان‏هايشان با نبرد آشناست‏

گذشتند از هشت خان بلا

شد از خونشان دشت‏ها كربلا

پس از جنگ ما باز استاده‏ايم‏

كه كوهيم و آتشفشان زاده‏ايم‏

اگر پا و گر سر زكف داده‏ايم‏

چو لب واكند حيدر، آماده‏ايم‏

كه گيريم جان بدانديش را

بسوزيم ملك ستم كيش را

بخوان تيغ عريان هماورد را

كه گردن زنم خيل بى‏درد را

برافشانى از خويش اگر گرد را

به دوزخ فرستيم نامرد را

كه رسم جوانمردى احيا شود

قلندر وشى پيشه‏ى ما شود

غريبانه مردم تفنگم كجاست؟

خشابم، قطار فشنگم كجاست؟

دلم، سنگرم، خاكريزم چه شد؟

بگوييد نعش عزيزم چه شد؟

به هر ناكجا چو تجسس كنم؟

چقدر اين زمين را تفحص كنم؟

برادر بگو لشكر «نصر» كو؟

شهيدان تيپ «وليعصر» كو؟

كه افكند در كار مردن گره؟

كه گم گشت «گردان ضد زره؟»

پس از جنگ صبر از خدا خواستم‏

زمين خوردم اما به پا خاستم‏

بيا يك تپش غوطه در خون بزن‏

قدم بر سر هفت گردون بزن‏

جنون كن كه از اين همه احتياط

بلرزد قدم‏هايمان در صراط

و ايمان بياور به خون و جنون‏

كه اين است «قد افلح المؤمنون»

برادر بمان در پناه خدا

كه من می‏روم التماس دعا...

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
24 / 10 / 1392برچسب:, :: 12:47
داریوش هاشمی

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
موضوعات
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هم چیز سایت تفریحی و آدرس dfi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 123
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 123
بازدید ماه : 233
بازدید کل : 24552
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1